چهارشنبه



معلوم است امروزه اگر کسی بطلان افسانه های مذهبی را ثابت نماید چندان کار مهمی نکرده است، زیرا از روی علوم خود به خود باطل شده است.

"زنده یاد صادق هدایت"






حقیقت اینکه یک ایماندار از یک فرد شکاک شادتر است

بیشتر از آن نیست که بگوییم یک مست از یک فرد هوشیار 

شادتر است. 


 "جورج برنارد شاو"


انسان تنها جانوری است که همسایه خود را مانند خودش دوست دارد و گلو وی را پاره می کند، اگر دین او به نظرش درست نباشد


"مارک تواین"

شنبه

فرگشت


به طور خلاصه فرگشت زیستی = (تکامل) = (Evolution) به معنی تغییرات انباشته شده در یک جمعیت در طول زمان است. این تغییرات در سطح ژنی با جهش/ ترکیب جدید ژن‌های جانداران در هنگام تولید مثل به نسل‌های بعدی منتقل می‌شوند. گاهی اوقات یک جاندار ویژگی‌هایی را به ارث می‌برد که به بقا و تولید مثل او در شرایط محیطی کمک می‌کند. این ویژگی‌ها به مرور در جمعیت گونه زیاد می‌شوند، چون آنهایی که ویژگی‌های بهتری دارند زنده می‌مانند و آنهایی که ویژگی‌های مضری دارند به مرور در جمعیت کم و کمتر می‌شوند. به این فرآیندِ بقا و تولید مثل موفق بیشترِ بهترها، «انتخاب طبیعی» می‌گویند. تغییرات غیر ژنتیکی که در طول دوران زندگی موجودات زنده در بدنشان رخ می‌دهد به نسل‌های بعدی منتقل نمی‌شود. مثلا عضلانی شدن با ورزش و تغذیه را فرگشت نمی‌گویند، چون چیزی نیست که به نسل بعدی منتقل شود.
تمامی جانداران روی کره زمین در طول میلیاردها سال به طور تدریجی در فرآیند فرگشت به وجود آمده‌اند. جانداران اولیه بسیار ساده بوده‌اند، و به مرور در فرآیند فرگشت به اشکال مختلف درآمده‌اند. از این نظر همه موجودات زنده با هم نیای مشترک دارند. یعنی همگی موجودات زنده بر روی کره زمین با هم قوم و خویشیم! انسان‌ها و درختان بلوط، پروانه‌ها و نهنگ‌ها، همه و همه خویشاوندان دورتر و نزدیک‌تر هم هستیم.

مدارک فرگشت نه تنها از طریق دیرین‌شناسی (مطالعه فسیل‌ها) بلکه توسط مقایسه ژن‌ها، آناتومی مقایسه‌ای، جنین‌شناسی، بیوشیمی، توزیع جغرافیایی و دیگر رشته‌های علمی هم تایید شده‌است. از ۱۵۰ سال پیش که چارلز داروین نظریه فرگشت با انتخاب طبیعی را مطرح کرد، کوهی از مدارک در تایید و پشتیبانی آن پیدا شده است. مدارک فسیلی از زمان داروین تاکنون روز به روز افزایش یافته و همگی شواهد به طور مکرر در تایید نظریه فرگشت بوده است. و مهمتر از آن با کشف دی ان آ و فرآیند تکثیر ژن‌ها، فهم واپاشی رادیواکتیو (برای تخمین عمر نمونه‌ها)، مشاهده انتخاب طبیعی در طبیعت و آزمایشگاه، و بررسی شواهد موجود در ژنوم جانداران (شامل انسان) باعث شده که اعتبار فرگشت به طور روزافزون تقویت شود. تاجاییکه امروزه فرگشت بعنوان یک حقیقت علمی شناخته می‌شود.

کتابها و مقالات بسیاری در مورد فرگشت به زبان پارسی موجود هست که با یک سرچ ساده میتوانید پیدا کنید و همچنین کتابهایی نیز موجود هست که قابل تهیه هستش ولی مطالبی که داخل اینترنت هست بسیار کاملتر هستند.

جمعه


من سالها نماز خواندام.بزرگترها میخواندند،من هم میخواندم.در دبستان،ما را برای برای نماز به مسجد میبردند.

روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت:"نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!"

مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد.و من سال ها مذهبی ماندم،بی آنکه خدایی داشته باشم!

"سهراب سپهری"(هنوز در سفرم)



یکشنبه

آتئیسم چیست؟(به نقل از وبلاگ گمنامیان)


آتیئسم چیست؟/اخلاق دربین آتئیست هاچه جایگاهی دارد؟ / آیا آتیسم یک ایدئولوژی یا دین است؟ / آیا آتیست بنیادگرا و افراطی هم داریم؟

در یک تعریف کلی و بسیار ساده ، عدم اعتقاد به وجود روح و یا خدا را آتئیسم می نامند.

ساده ترین اصولی که در آتئیسم موجود است، این چند اصل زیر است: 

-         آتئیسم در توضیح اینکه جهان چگونه و چرا وجود دارد، از توجیه ی به نام الله و خدا و آفریدگار ، استفاده نمی کند.
-         آتیئست ها معتقد هستند که انسان ها می توانند اصول اخلاقی و قوانینی وضع کنند و به کمک آنها زندگی انسانی و درستی داشته باشند و هیچ نیازی به کتاب ها و قوانین آسمانی نیست.
چرا انسان ها آتئیست می شوند ؟

-         هیچ اویدنس و شاهدی برای تایید مطالب گفته شده توسط ادیان وجود ندارد.
-         آتئیست ها معتقدند ادیان فاقد هیچ منطق و دلیلی هستند.
-         آنها معتقدند ادیان ضرر های بسیاری را به دنیا وارد کرده اند
-         اکثر آتئیست ها زمانی دیندار بوده اند و بعد اعتقاد خود را به آن دین از دست داده اند
-         اکثر آتئیست ها ، سکولار هستند و معتقدند نباید هیچ امکان خاصی در اختیار ارگان های مذهبی قرار گیرد.
شاید ساده ترین اساس آتئیسم این باشد که در مورد چرایی وجود و  چگونگی آفرینش دنیا، ما باید به دنبال جواب مشخص باشیم و حتی اگر جوابی نیز نداشته باشیم، دلیلی ندارد که به یک موجود خیالی در آسمان ها متوسل شویم.

آیا آتیست ها به اخلاقیات معتقد هستند ؟

آتئیست ها می توانند مانند دیگر انسان ها، پایبند به اخلاقیات باشند و یا پایبند به اخلاقیات نباشند. همانطوری که معتقدین به ادیان می توانند اخلاق گرا باشند و یا اخلاق گرا نباشند.

دینداران به برخی از  اخلاقیات پایبند هستند ، آتیست ها نیز به آن اخلاقیات پایبند هستند، تنها تفاوتی که بین آتیست ها و دینداران وجود دارد، این است که آتیست ها در مورد اینکه آیا کاری خوب است یا بد است، از قوانین الهی و یا خدا هیچ کمکی نمی گیرند.

از نظر آتیست ها ، عدم اعتقاد به خدا ، باعث نخواهد شد که مثلا فردا همه انسان ها همدیگر را بکشند وبه غارت مغازه ها بپردازند. آتئیست ها به صورت خیلی ساده این سوال را مطرح می کنند که آیا اشخاص دیندار ، فقط به علت ترس از آتش جهنم است که آدم نمی کشد ؟! اگر جواب مثبت است، آن فرد یک آدم کش است.

آیا آتیئیسم ، یک ایدئولوژی است ؟

جولیان بگینی ، فیلسوف شهیر بریتانیایی ، درباره آتئیسم می نویسد :

"  there is no one ideology or set of behaviours to which all atheists adhere"
ترجمه :  "هیچ ایدئولوژی و یا چارچوب رفتاری وجود ندارد که همه آتئیست ها از آن پیروی کنند."

لذا همانطوری که که می بینید، بسیاری از آتیست ها سکولار هستند و به عقایدی چون انسانگرایی ، عقل گرایی و طبیعت گرایی گرایش دارند، اما هیچ ایدئولوژی یا چارچوب فکری و رفتاری وجود ندارد که آتیست ها بر روی آن متفق باشند یا به آن پایبند باشند.

گرچه انتهای آتئیسم ، کلمه (ایسم) آمده اسـ، اما این پسوند ایسم ، به معنا و مفهوم ایدئولوژی نیست.  پسوند ایسم در انگلیسی ، گاهی به معنای حالت ، کیفیت و شرایط و معانی دیگر  نیز به کار می رود.مانند این کلمات heroism و یا بیماری چشمی : astigmatism !

آیا آتیست بنیادگرا (یا همان افراطی) وجود دارد؟

کلمه بنیادکرایی و افراطی (زمانی که در مفهوم یک عقیده به کار برده می شود) اشخاصی هستند که به شدت به شکل اولیه یک عقیده معتقد هستند و می گویند باید آن عقیده به همان شکل باقی بماند و آنها نیز از آن عقیده پیروی کنند. لازم به یادآوری است که در فرهنگ کنونی دنیا ، کلمه بنیادگرایی، بیشتر درباره پیروان ادیان یا ایدئولوژی ها به کار برده می شود.

پرفسور مک آنانی ، استاد دانشگاه نوتردام ، می نویسد :
“Fundamentalism is strict adherence to specific theological doctrines typically in reaction against Modernist theology.”
Source: Fundamentalism and American Culture"  

به دیگر عبارت، ایشان به صراحت معتقد هستند که بنیاد گرایان یا Fundamentalism ، به شخصی گفته می شود که پیرو  بسیار پایبند ، سختگیر به یک دکترین،  تئوری یا عقیده خاصی است و در مقابل هر گونه رفرم و یا تغییر مقاومت می کند.

اما آیا آتیئست ها نیز پیروان افراطی دارند ؟! جواب منفی است. چه آنکه اصولا آتیئسم یک دین یا ایدئولوژی نیست و هیچ  چارچوب فکری مشخصی ندارند که اصولا کسی بخواهد در تقلید از آن افراط کند.

تفاوت  اصلی آتئیست ها و دینداران :

اکثر آتیئست ها  به اندیشه انتقادی ، اعتقاد دارند، آتئیست ها ، چیزی را بدون دلیل قبول نمی کنند و به راستی آزمایی مطلب مطرح شده می پردازند.  نزد آتئیست ها هیچ چیزی مقدس نیست ، اکثر آتیست ها قبل از اینکه آتیست شوند، دیندار بوده اند ، لذا در همان ابتدای آتیست شدن ، مقدس ترین چیز مورد را شکسته اند، لذا دیگر از شکستن مرزها و شک کردن به اندیشه ها و اعتقادات جدید، هراسی ندارند. 

آیا جنایات هیتلر ، استالین و ... را باید به پای آتیست ها گذاشت ؟

در طی بحث با دینداران ، مرتب می بینم که می گویند هیتلر یک آتئیست بوده و میلیونها انسان را کشته است.
ایدئولوژی ها و ادیان ، شباهت بسیاری به هم دارند، هر دو یک تئوری و یک عقیده خاص هستند که جهان بینی و اساس تفکر شخص را تشکیل می دهند.

در این میان افرادی که به صورت افراطی  معتقد به یک تفکر خاص هستند، مثلا دینداران یا افراد پیرو یک ایدئولوژی ، قابلیت این را دارند که اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند، چه آنکه چارچوب آن ایدولوژی بر هر چیزی مقدم است و اگر طبق آن چارچوب ، یک جنایت ، کاری درست قلمداد شوند، دیگر از نظر جنایت نیست.

مثال بارز آن ، اقدام استالین یا هیتلر به نسل کشی و یا قتل عام انسان ها است . دینداران افراطی نیز دست کمی از این اشخاص ندارند. مثلا طالبان یا خمینی ، در ابعاد بسیار گسترده ای دست به کشتن و جنایت زده اند و کار خود را درست و اخلاقی می دانستند.

شایان ذکر است که اصولا هیتلر نیز یک دیندار بوده است.

به صورت مشخص باید گفته البته که یک آتئیست می تواند جنایتکار نیز باشد، اما آمار نشان می دهد که شانس جنایتکار بودن یک انسان بی خدا ، در مقابل افراد دیندار ، ده برابر کم می شود.

برای اینکه ببینیم چقدر آتیئست ها به اخلاقیات احترام می گذارند و جایگاه آنها در جامعه چیست، این گراف را ملاحظه بفرمایید: 

درصد افراد آتئیست در امریکا  ، حدود بیست درصد جامعه آمریکا است. درصد حضور آنها  در مراکز علمی و دانشگاهی ، هشتاد و سه درصد است، یعنی  در مقایسه با افراد دیندار، احتمال حضور یک آتیست در مراکز دانشگاهی ، چهار برابر افزایش می یابد.

 اما در زندان های آمریکا ، تنها بیست صدم درصد آتئیست هستند، اما درصد زندانی در جامعه ، حدود دو درصد است. به دیگر عبارت،در مقایسه با افراد دیندار ،  شانس حضور یک آتیست در زندان ، ده برابر کم می شود. 

به راحتی با مقایسه این آمار می توان نتیجه گرفت که افراد آتیست به نسبت متوسط جامعه ، کمتر جنایت می کنند. 


شنبه

آتئیسم چیست؟(به نقل از ویکی پدیا پارسی)


بی‌خدایی یا خداناباوری(به انگلیسیAtheism)‏، در یک معنای گسترده، رد اعتقاد به وجود خدایان است.[۱] در معنایی محدودتر، بیخدایی به طور خاص موضعی است که در آن هیچ خدایی نیست.[۲] در شامل ترین معنا، بیخدایی به سادگی، بی اعتقادی به وجود هر نوع خداست.[۳] بیخدایی نقطه مقابلخداباوری است[۴]، که در کلی ترین شکل اعتقاد به وجود حداقل یک خدا می‌باشد.[۵][۶]
واژه آتئیسم در زبان انگلیسی از واژه یونانی atheos (به یونانیἄθεος)‏ مشتق شده‌است که به معنای بدون خدایان است. این واژه در گذشته با دلالت ضمنی منفی، در اطلاق به کسانی به کار می‌رفته که منکر خدایانی می‌شدند که توسط اجتماعات بزرگتر مورد پرستش قرار می‌گرفته‌اند. با گسترش آزادی اندیشه و پرسشگری شکاکانه و متعاقبا انتقادات رو به فزونی از دین، کارکرد این اصطلاح محدود و هدفمند شد. نخستین افرادی که رسما خود را بیخدا معرفی کردند در قرن هجدهم ظهور کردند.
امروزه، در حدود ۲٫۳٪ جمعیت جهان خود را بی‌خدا معرفی می‌کنند، در حالی که ۱۱٫۹٪ از توصیف بی دین برای خود استفاده می‌کنند. تا ۶۵٪ ژاپنی‌هاخودشان را بی‌خدا، ندانم گرا یا بی اعتقاد می‌دانند.[۷] در اروپا درصد تخمینی بی‌خدایان، ندانم گرایان و بی ایمانان دیگر به خدایی شخصی، از درصدهای تک رقمی کشورهایی چون لهستان، رومانی و قبرس آغاز شده[۸]؛ و به ۸۵٪ در سوئد(۱۷٪ بی‌خدا)، ۸۰٪ در دانمارک، ۷۲٪ در نروژ و ۶۰٪ در فنلاند می‌رسد.[۷]
بی‌خدایان در برابر ادعاهای فراطبیعی به شکاکیت گرایش دارند. بی‌خدایان طیف وسیعی از استدلال‌های فلسفی، اجتماعی و تاریخی را برای بی اعتقادی به هر قسم خدا اقامه کرده اند؛ که از آن جمله می‌توان به خدای حفره‌ها و مسئله شر اشاره نمود. هرچند برخی بی‌خدایان فلسفه‌های سکولار ابداع کرده اند[۹][۱۰]، هیچ ایدئولوژی یا مسلک فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد که همه خداناباوران بر سر آن توافق داشته باشند.[۱۱]
در فرهنگ مغرب زمین، غالبا بی‌خدایان را منحصرا بی دین یا مادی می‌پندارند[۱۲]؛ در حالی که در برخی نظام‌های ایمانی نیز بی‌خدایی به چشم می‌خورد؛ همچون آیین جین، برخی اشکال آیین بودا که از باور به خدایان حمایت نمی‌کنند[۱۳]، و شاخه‌هایی از آیین هندو که بی‌خدایی را موضعی صادق اما نامناسب برای رشد معنوی انسان می‌دانند.[۱۴]
بی‌خدایی را می‌توان به دو دسته بی‌خدایی مثبت‌گرا و بی‌خدایی منفی‌گرا تقسیم کرد. بی‌خدایان منفی‌گرا معتقدند عدم وجود براهین شواهد معتبر برای اثبات وجود خدا، خود اثباتی است بر عدم وجود خدا. بی‌خدیان مثبت‌گرا معتقدند وجود شواهد و براهین علیه وجود خدا، اثباتی هستند برای عدم وجود خدا.
بیخدایان منفی‌گرا، ادعای خود را با دفاع از طبیعتگرایی و همچنین رد براهین اثبات وجود خدا اثبات می‌کنند.
بیخدایان مثبت‌گرا، ادعای خود را با رد براهین اثبات وجود خدا و اقامه براهین اثبات عدم وجود خدا اثبات می‌کنند.